اجتماعیکتاب و ادبیات

واکنش جالب محمدرضا شفیعی کدکنی به خاطره جعلی سعید حدادیان+فیلم

محمد رضا شفیعی کدکنی روز گذشته با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام به خاطره سازی سعید حدادیان درباره کلاس های درس شفیعی در دانشگاه تهران واکنش نشان داد.

شفیعی کدکنی با قاطعیت اعلام کرد که این خاطره جعلی است.

عکس بی نظیر شهرام ناظری و شفیعی کدکنی در یک جلسه

در فیلم،سعید حدادیان گویا در یک برنامه تلویزیونی می‌گوید که شفیعی کدکنی یک روز در ایام محرم سر کلاس می رود و روی تخته شعر حافظ را : در کار گلاب و گل، حکم ازلی این بود، کاین شاهد بازاری، وان پرده نشین باشد. و بعد گریه می‌کند و کلاس را هم تعطیل می‌کند.

البته سعید حدادیان شعر حافظ را هم به اشتباه می‌خواند و جای آن و این را در مصراع دوم عوض می‌کند که به طور کلی مفهوم شعر از بین می رود.

حاشیه‌های اخراج اساتید

پیش از این خبر استاد شدن سعید حدادیان در دانشگاه تهران حاشیه ساز شده بود،پیش از آن نیز خبر اخراج برخی اساتید حاشیه هایی ساخت.دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی استاد شناخته شده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران با انتشار ویدیویی در صفحه اینستاگرام خود به اخراج اساتید دانشگاه صنعتی شریف واکنش نشان داد.
  1. فیلم واکنش استاد شفیعی کدکنی به اخراج اساتید دانشگاه صنعتی شریف

اما در واکنش به این خاطره، شفیعی کدکنی پستی در اینستاگرام نوشت و اعلام کرد که:

این ویدیو به دست ما رسیده است. این رسانه در انتشار جعلیات هیچ ملاحظه‌ای ندارد، چنانکه در انتشار جعلیات مربوط به شاهنامه و ابیات مشهوری که از فردوسی نیست ملاحظه‌ای نداشت.

بنیادی‌ترین رکنِ کار فرهنگی پیش از هر چیز، اصالت، اصالت محتوا و صحتِ انتساب است.

این خاطره‌پردازی از کلاسِ درسِ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی جعلی‌ست. بعد از شنیدن این خاطره‌پردازی، تنها واکنش استاد، سر‌ به‌ زیر انداختن، تأسف و لبخند بود.

آنچه از ماجرای بیت در کار گلاب و گل… از محمدرضا شفیعی کدکنی وجود دارد، مطلبی‌ست از ایشان که در کتاب رستاخیز کلمات، صص ۱۸۲-۱۸۰ آمده است و ما با عنوان «حافظ و روضه‌خوان پیر ده ما» مدت‌ها قبل منتشر کردیم.

 

آن را بار دیگر اینجا می‌گذاریم:

حافظ و روضه‌خوانِ پیرِ دهِ ما

حدود نیم قرن قبل در یک مصاحبه، در ۱۳۴۴، به مناسبتی نقل کردم که روضه‌خوانِ پیرِ ده ما در روز پس از عاشورا، وقتی به توصیف اسارت اهل‌بیت و گرداندنِ سَرِ حضرت امام حسین «ع» در بازارِ شام و نیز گرداندنِ حضرت زینب «س» در کنارِ سر بریده و در میان «پرده عماری» می‌پرداخت این بیت حافظ را با صوت حزین می‌خواند:

 

در کار گُلاب و گُل حکم ازلی این بود

کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد

 

هیچ کس نمی‌تواند تردید کند که این ابتکارِ او کشف یکی از شبکه‌های غایبِ متنِ شعر حافظ است. اگرچه بیش از آنکه مصداقِ نگاه ساختاری باشد با هرمنوتیک مشابهاتی دارد.

 

از این دیدگاه، هر «متن» دارای یک حافظه است. آنچه در ضمیرِ آگاه این متن موجود است، همان است که از صورت آن استخراج می‌کنیم ولی کشفِ تمامی آنچه در حافظهٔ متن موجود است و آنچه در ضمیر نابه‌خودِ آن وجود دارد، زمانِ بی‌نهایتی می‌طلبد. قرائتِ اولیه که از راهِ صورت و روابط اجزای صورت حاصل می‌شود در حقیقت استخراج ضمیر آگاهِ متن است که بسته است و محدود و آنچه از راه تأمل در ساختار حاصل می‌شود استخراجِ حافظهٔ مغفول یا ضمیرِ نابه‌خودِ متن است.

 

استخراج تمامی آنچه در حافظهٔ متن وجود دارد کار یک تن و یک نسل نیست، کارِ تمامی کسانی است که بالقوه، تا آخرالزمان، با آن متن سر و کار دارند.

 

هر متنِ هنری عملاً متنی ژنراتیو یا زایا است و متن های دیگر را از درون خود آشکار می‌کند. در همان مثالِ شعرِ «در کارِ گلاب و گل…» متنِ بیت حافظ چه بسیار متن‌های دیگری را که از درونِ خود متولد کرده و یکی از آن بسیار‌ها همین قرائتِ آن روضه‌خوانِ دهِ ما است.

 

همین متنِ زاده‌شده در ذهنِ آن پیرمرد، خود در ذهنِ من و بسیاری کسان که این سخن را از من شنیده‌اند تاکنون سبب زایش متن‌های دیگری شده است که هرکدام می‌تواند زهدانِ تولّدِ متن‌های دیگر باشد.

 

به این دلیل هر متن ادبی را یک متن زایا ” generative ” می‌توان نامگذاری کرد. هر قرائتِ درست و با‌فرهنگِ وسیع که بتواند یک شبکهٔ غایب را احضار کند، خود می‌تواند زاده شدنِ متنِ دیگری تلقی شود که آن متن خود آبستن متن‌های دیگری باشد.

 

بر روی هم، شعرْ محصولِ دو نظام است:

صوتی و معنایی؛ و هر کدام از این نظام‌های صوتی و معنایی عرصه‌های بی‌نهایت تجربه هنرمندان‌اند.

محمدرضا شفیعی کدکنی

رستاخیز کلمات، سخن، صص ۱۸۲-۱۸۰»

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا