سینما و تئاترفرهنگی

ماجرای فرزند نامشروع در فیلم نیکی کریمی چیست؟

به تازگی فیلمی از نیکی کریمی به نام «تا فردا» مورد تو جه قرار گرفته و پروانه نمایش گرفته است تا به زودی روی پرده سینما برود.

این فیلم به کارگردانی علی عسگری و تهیه‌کنندگی نیکی و رافائل دلوش ساخته شده است.

به گزارش عصرگاه در قصه این این فیلم دختر جوانی به نام فرشته یک سال است که در تهران زندگی می‌کند و مادر یک نوزاد نامشروع است. او برای تحصیل به پایتخت رفته‌است، اما اکنون از کودک مراقبت می‌کند و محصولات چاپی را برای یک چاپخانه از خانه طراحی می‌کند. او و دوستش عاطفه، که او هم تازه به تهران آمده‌است، می‌خواهند به کانادا مهاجرت کنند، از این‌رو عاطفه مشتاقانه در حال یادگیری زبان انگلیسی برای درخواست ویزا است. اما فرشته باید برای نوزادش در بازار سیاه پاسپورت بگیرد. پدر و مادر فرشته در پایتخت زندگی نمی‌کنند و از نوه خود اطلاعی ندارند.

یک روز یکی از اقوام در حوالی تهران تصادف می‌کند و پدر و مادر اعلام می‌کنند که عصر همان روز آنجا خواهند بود. فرشته با اشاره به اینکه عاطفه در کنار او خواهد بود، نمی‌تواند مانع از ملاقات شود. دوستش گلاره، یک وکیل دادگستری که جدا از همسرش زندگی می‌کند، از ساعت ۲ بعدازظهر از طریق تلفن موافقت می‌کند که از نوزاد مراقبت کند. مادر جوان اکنون باید تعداد زیادی از وسایل کودک را در جای دیگری انتقال دهد. او زنگ همسایه‌ها را به صدا درمی‌آورد و دلیل درخواستش را بیان می‌کند که آپارتمانش باید از نظر شیمیایی از شر حشرات خلاص شود. تمایل به کمک خیلی زیاد نیست. زنی به این دلیل امتناع می‌کند که باید اول از شوهرش بپرسد اما نمی‌خواهد در محل کار مزاحم او شود. وقتی همسایه‌ای که یک کارگاه خیاطی را اداره می‌کند، سرانجام موافقت می‌کند، داستان حشره به گوش همه در خانه رسیده‌است. به هر حال، این دو زن اکنون بخش بزرگی از وسایل کودک را از آپارتمان بیرون آوردند. صاحبخانه با فرشته تماس می‌گیرد و از اقدامات خودسرانه او در مورد حشرات شکایت می‌کند. چاپخانه از کار فرشته بسیار ناراضی می‌شود.

وقتی فرشته، عاطفه و نوزاد به دفتر گلاره می‌رسند، به دلیل دستگیری وکیل در را قفل می‌بینند. در راه پله، زنان جوان در معرض سؤالات مسئولان قرار می‌گیرند و به سرعت فرار می‌کنند. اکنون ایده‌های جدیدی برای اسکان کودک مورد نیاز است. برای این دو زن و نوزاد، اودیسه‌ای در تهران تحت فشار زمانی بسیار زیاد آغاز می‌شود. همان‌طور که آنها راه خود را در شهر طی می‌کنند، باید به دقت در نظر بگیرند که به چه کسی می‌توانند اعتماد کنند. عاطفه و نوزادش نمی‌توانند شب را در هتل بگذرانند زیرا زن بدون مرد اجازهٔ اجارهٔ اتاق را ندارد. یکی از دوستان عاطفه ابتدا موافقت می‌کند، اما همسرش نمی‌پذیرد. فرشته می‌ترسد که او را به مقامات لو دهد. فرشته در پریشانی خود به یاسر، پدر نوزاد که در تجارت ماهی‌های زینتی پدرش کار می‌کند، روی می‌آورد. یاسر در زمان بارداری فرشته قصد او را به سقط جنین ترقیب کند؛ پدر یاسر از وجود نوزاد چیزی نمی‌داند. یاسر پیشنهاد می‌کند کودک را یک شبه نزد پرستاری که ادعا می‌کند از بستگانش است، بسپارید. او به فرشته قول می‌دهد که نوزاد را در اتاق پرستاران بگذارد و مخفیانه در آنجا از او مراقبت کند. اما ظهور رئیس او، دکتر محمودی، تمام نقشه‌ها را خراب می‌کند. او می‌خواهد پاسپورت نوزاد را ببیند و از پس‌دادن آن به فرشته امتناع می‌کند. در گفت‌وگوی تن‌به‌تن مشخص می‌شود که او به پول علاقه‌ای ندارد بلکه به بدن فرشته علاقه‌مند است. دو زن جوان با ترفندی موفق می‌شوند همراه نوزاد از درمانگاه فرار کنند. اکنون تنها چیزی که باقی‌مانده این است که عاطفه کودک را به صورت قاچاق وارد خوابگاه دانشجویی خود کرده، از چک ورودی عبور کرده، شبانه به او مسکن بدهد و با این اقدام خود را در معرض خطر اخراج از دانشگاه قرار دهد. در راه خانه در تاکسی، فرشته دوباره اوضاع را بررسی می‌کند. او تصمیم می‌گیرد برگردد و نوزاد را بیاورد و جلوی پدر و مادرش بایستد. وقتی او به آپارتمانش می‌رسد، پدر و مادرش از پیش جلوی در منتظر او هستند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا