
بعد از مرگ مارادونا بسیاری از رازهای زندگی این ابراسطوره تاریخ فوتبال ناگفته ماند تا اینکه متن دستنوشتههای او پیدا شد و پرده از بسیاری رازها گشود. رازهایی که حتی نزدیکترین افراد زندگی مارادونا یعنی همسر و دو دخترش هم نمیدانستند.
او در این نوشتههای مفصل به جان دخترانش قسم خورده که هرگز هیچگونه ماده مخدری مصرف نکرده است.
اما این تنها بخش جذاب دستنوشتههای او نیست. در ادامه بخشی از مهمترین نکات این نوشته را بخوانید.
تحقیر در ۱۹۷۸
مارادونا دربارۀ کنار گذاشته شدنش از تیم فاتح جام جهانی 1978 گفته است: «فکر میکنم میتوانستم در جام جهانی 1978 بازی کنم: در آمادگی مطلوبی به سر میبردم. از هر زمانی آمادهتر بودم. اما وقتی فهمیدم انتخاب نشدهام، به شدت گریه کردم. حتی در سال 94 در آمریکا که از من آزمایش مواد مخدر گرفتند، این قدر گریه نکرده بودم. البته این دو با هم فرق داشتند اما هر دو بیعدالتی بودند. من هرگز منوتی را به این سبب نبخشودهام و هرگر نخواهم بخشود. اما هرگز از او متنفر نبودهام. تنفر داشتن با نبخشودن دو موضوع متفاوت هستند. به رغم همۀ چیزهای دیگر، از آن همه راهنمایی و خرد و فراست ال فلاکو منوتی که طی سالها شامل حال من شد، نمیتوانم بیتفاوت عبور کنم… من از قبل میدانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد. وقتی این خبر پخش شد که هومبرتو … و من در شمار بازیکنان منتخب قرار نگرفتهایم، تنها تنی چند از بازیکنان برای دلداری من حرفهایی زدند… هیچ کس دیگری به سراغ من نیامد. در آن زمان آنها مشهورتر از آن بودند که کلمهای را برای یک بچه تلف کنند… با روحیۀ بدی به خانه برگشتم. مانند مراسم تدفین بود. مادرم گریه میکرد، پدرم گریه میکرد، خواهران و برادرانم گریه میکردند… به من میگفتند نباید ناراحت باشم زیرا در پنج جام جهانی بازی خواهم کرد. و با این حال همهشان گریه میکردند… آن روز که غمانگیزترین روز زندگی من بود با خود عهد بستم که انتقام بگیرم. این نومیدکنندهترین روز زندگی من بود.»
دلایل ناکامی در بارسلونا
او بعدها در سال ۱۹۸۲ پس از موفقیت در جام جهانی همان سال به بارسلونا رفت اما نتوانست در این تیم بدرخشد. خودش درباره این موضوع گفته: «رئیس خوزه لوئیز نونز… علیه من مطبوعات را بسیج میکرد… روزهای سختی برای من بود. برایم دشوار بود که خود را از فوتبال آرامتر آرژانتینی با فوتبال سریعتر، خشنتر و متفاوت اسپانیا هماهنگ کنم… در تمرین ممکن بود کسی با لگد به دهانت بکوبد. این فوتبال نبود… من علیه بروبچههای بارسلونا حرف نمیزنم زیر هر کاری را که میتوانستند انجام میدادند. آنها بیشتر میدویدند اما من روش متفاوتی داشتم. من نمیتوانستم مانند آنها بدوم. تبدیل شدن به یکی از آنها برایم دشوار بود. در تست کوپر – تستی که توان اروبیک را در مدت 12 دقیقه دویدن اندازه میگیرد – من حداکثر به امتیاز 2700 میرسیدم و دیگران توان 5000 و 6000 را به نام خود ثبت میکردند.»
راز نگفته جام جهانی ۱۹۹۰
دربارۀ جام 1990، مارادونا نکتهای را آورده است که قبلا جایی نوشته نشده بود و آن اینکه، کمی قبل از آغاز جام جهانی، انگشت شست پای راستش شکسته بود و همین یکی از علل تفاوت چشمگیر نمایش او در جام 90 نسبت به جام 86 بود.
مارادونا در کتابش گفته است که قبل از جام جهانی 1990 در اوج آمادگی بودم؛ چنانکه قبلا هیچ وقت در چنان اوجی قرار نداشتم. این حرف شاید کمی اغراقآمیز باشد زیرا او در آن زمان اعتیاد شدیدی به کوکائین داشت، ولی به هر حال مارادونا در 1990 ناپولی را قهرمان لیگ ایتالیا کرده بود و آمادگی چشمگیری داشت.
قبل از آن جام هم، بیلاردو یکی از بازیهای پایانی ناپولی در لیگ ایتالیا را در بهار 1990 از نزدیک تماشا کرد و گفت با این آمادگی مارادونا، مشکلی برای قهرمانی مجدد نداریم. اما شکستن انگشت پای راست مارادونا، موجب افت او شد و طبیعتا تیم آرژانتین هم دچار مشکل شد. بالا رفتن سن بازیکنان تیم هم، نسبت به سال 1986، در نمایش خسته و سنگین آرژانتین در جام جهانی 1990 موثر بود.
درباره اخراج در ۱۹۹۴
مارادونا دربارۀ اخراجش از جام جهانی 1994 به دلیل ارتکاب دوپینگ، نوشته است:
«من هرگز آن بعدازظهر 25 ژوئن 1994 را فراموش نمیکنم. در برابر نیجریه عالی بازی کرده بودیم و از این رو خوشحال بودم. پرستار به سراغ من آمد… کمترین تردید و سوءظنی نداشتم. چرا باید نگران باشم.. نگاهی به کلودیا {کانیگیا} انداختم. انگار که از او پرسیدم این دختر دیگر چه کسی است؟ من پاک بودم زیرا قبل از مسابقات و در جریان مسابقات آزمایش دوپینگ داده بودم و نتیجه خوب بود. من هیچ مادۀ مخدری استعمال نکرده بودم…من قسم میخورم نه یک بار بلکه چندین بار که مادۀ نیروزا مصرف نکرده بودم. مواد مصرف نکرده بودم که بتوانم بهتر بدوم یا بهتر بازی کنم. من به جان دخترانم سوگند میخورم.»